کد مطلب:51508
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
مقصود از جامعة بيامتياز توحيدي چيست؟
مقصود از جامعة بيامتياز توحيدي، جامعهاي است كه افراد در برابر حق و قانون، مساوي و برابر باشند و قانون نسبت به همه، از مرد و زن، كوچك و بزرگ، توانگر و نيازمند، عالم و جاهل و سياه و سفيد، يكسان اجرا شود و تفاوتهاي طبقاتي موجب نشود كه قانون در حق بعضي اجرا شود و در حق بعضي ديگر اجرا نشود. و يا هر يك از اين تفاوتها كه به صلاحيّت افراد ارتباط ندارد، موجب شود كه براي بعضي به علت اين تفاوتها امتيازي قائل شوند، و مثلاً آنها را در كارها بيشتر مداخله بدهند يا بيشتر احترام كنند، كه بديهي است اين حرفها در اسلام نيست، و حتي در احاديث است كه:
«مَنْ تَواضَعَ لِغَنيِّ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دِينِه» [هر كس براي توانگري براي توانگريش فروتني كند، دو ثلث دين او ميرود.]
اما نظام بي طبقِة توحيدي كه بعضي چپ گرايان و گرايشمندان به ماركسيسم و اصالت اقتصاد، آن را شعار خود ساختهاند، و با كلمة «نظام بي طبقة توحيدي» سادهدلان مسلمان را ميفريبند و دعوت شعار خود را اسلامي جلوه ميدهند، با برنامههاي اسلام و آيات قرآن مجيد و احاديث شريف، سازگار نيست؛ و وقوع آن در خارج، امكان پذير نميباشد، و همانگونه كه در عالم تكوين تفاوت و تفاضل وجود داد و همه در برخورداري از نعمتها و مواهب مادي و معنوي يكسان نيستند، در عالم گياهان و درختان، و انسان و حيوان نيز، همه جا تفاوت به چشم ميخورد و اين يكي از سنّتهاي الهيّه است كه حتّي ميگويند: در عالم تكوين تكرار نيست.
ميزان بهرهگيري يك درخت از آب و زمين و هوا با درخت ديگر يكسان نيست، ميزان استفاده دو دانش آموز در يك كلاس از يك آموزگار مساوي نيست و استعدادات آنها برابر نيست. آنانكه در مناطق معتدل زندگي ميكنند، يك نوع آمادگيهائي براي بترقّي دارند كه اهل مناطق ديگر ندارند.
اين مسائل در عالم تكويني با توحيد منافي نيست و قابل تغيير نميباشد. در امور غير تكويني نيز همينطور است، جامعه، طبقات مختلف دارد، به حسب استعداداتي كه دارند و موجبات و حوادث قهري و اتّفاقي يا كسبي و ارادي، استفاده آنها از نعمتها و مواهب، مختلف ميشود؛ چنانكه مشاغل و نقشهاي آنها نيز تفاوت پيدا ميكند، و بالأخره با اينكه امكانات همه برابر نيست، نميتوان از فعاليت آن كساني كه استعداد بيشتر در استخراج و تصاحب مواهب طبيعي يا نيل به مقامات اجتماعي دارند، يا كوشش بيشتر ميكنند جلوگيري كرد. دنيا جائي است كه همه بايد در ميدان كار و كوشش عرض وجود نمايند. ميتوان براي هر كس به قدر امكاناتي كه دارد وسيلة استفاده و بهرهبرداري فراهم كرد و امكانات اختياري را، براي همه يكسان قرار داد. مثلاً ميتوان براي همه امكان تحصيل فراهم نمود، اما نميتوان ترقّي همه را در تحصيل، يك نواخت ساخت.
و بالأخره بايد بگوئيم نظام بيطبقهاي، در حدّي با مدنيّت بشر ناسازگار است. زيرا نظام زندگي اقتصادي و سياسي و اجتماعي بشر، بدون طبقهاي بودن مشاغل و كارها، كه قهراً بازده آنها و موضع صاحبان آنها در اجتماع متفاوت است، امكان پذير نيست، بناي مدنيّت بر اين است كه اصناف و طبقات باشند. دستهاي مستقيماً در كار توليد وارد باشند، دستهاي ابزار توليد بسازند، دستهاي بهداشت توليد كنندگان را متعهّد شوند و دستهاي تبديل و مبادله اشياي توليد شده و توزيع و رساندن آن را به ديگران عهدهدار باشند، دستهاي برقراري عدالت و نظم و امنيت را، و دستهاي هدايتهاي اخلاقي و تربيتي و آموزش را به عهده بگيرند.
امامت و مهدويت ج 1- تجلي توحيد در نظام امامت
آيةالله لطف الله صافي گلپايگاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.